مخفف NT File System است و امن ترین و قوی ترین سیستم فایل برای ویندوزهای NT، 2000، XP و Vistaاست. این سیستم فایل با پشتیبانی از کنترل دسترسی و امتیازات مالکیت، ایجاد امنیت می کند. به این معنا که می توانید برای يك گروه از کاربران یا فردی اجازه ی دسترسی به فایل های خاصی را تعیین کنید.در حال حاضر در سیستم عامل های مایکروسافت دو نوع NTFS مورد استفاده قرار می گیرند. NTFS 4.0سیستم فایلی است که در ویندوز NT4.0 بکار می رود. و NTFS 5.0 كه همراه با ویندوز 2000 آمد و در ویندوزXP نیز استفاده می شود. NTFS 5.0 قابلیت های اضافه تری فراهم می کند که در NTFS 4.0 وجود نداشت. هر دو نسخه ی NTFS در ویژگی های زیر مشترک اند:
بقیه در ادامه مطلب...
عموماً وقتی از سایت شما صحبت میشود، نباید هیچ کم و کسری در آن وجود داشته باشد.
اما خیلی کم به آن چه که نباید در وبسایت باشد، پرداخته شده است. این مساُله تاُثیر منفی بر عملکرد سایت دارد، زیرا برنامهریزی ضعیف و غافل شدن از سایت، ممکن است به از دست دادن شغل، مسایل امنیتی، ترافیک کم و سایر مشکلات منجر شود. البته این مشکلات قابل جلوگیری هستند. و این هم ۹ عاملی که باید از آنها اجتناب کنید:
۱) گذاشتن عکس در صفحهی اصلی:
با وجود آن که عکس شما یک نوع خوشامدگویی به بازدیدکنندگان شمار میآید، برخی کارشناسان عقیده دارند، این عکس، دلیل حضور بازدیدکنندگان را در سایت شما کم رنگ میکند. لارینا کیس، رییس بخش کارشناسی موفقیت و عملکرد ـ یک موسسهی مشاوره در فیلادلفیا ـ در اینباره میگوید:”دیدن این عکس، مانند ملاقات یک شخص جدید است، و به جای پرداختن به مسایل بازدیدکنندگان، مثل این است که به آنها بگویید:”من چقدر در عکس، عالی هستم“. وب سایت شما باید تماماً دربارهی بازدیدکننگان باشد و نه در مورد شما. قبل از هر چیز باید آنها را به سایت، علاقمند کنید“.
بقیه در ادامه مطلب...
دختر:جوووون!جیگرتو
پسر:ایشششش گمشو
دختر:شماره بدم زنگ میزنی؟
پسر:واه واه مگه خودت برادر،پدر نداری؟واسه چی مزاحم پسر مردم میشی؟
کمی اون طرفترم یه چنتا دختر سر نگاه کردن یه پسر دارن یقه هم میگیرن تا میخورن هم دیگرو میزنن
اوه اونجارو پسر دزدی روز روشن تو خیابون مملکته-داریم؟؟؟
تیتر روزنامه ازدواج:دیروز یه دختر از ترشیدگی نجات پیدا کرد...
خبر فوری:بر اثر ازدواج یه پسر و دختر یه دختر دیگه به دنیا امد!!
آیا نسل پسرا در حال انقراض است؟؟
اگه وارد زندگیت بشه:
مرد دیر وقت،خسته ازکار به خانه برگشت
دم در پسر ۵ساله اش را دید که در انتظار او بود:
سلام بابا!یک سوال از شما بپرسم؟
بله حتما چه سوالی؟
بابا !شما برای هرساعت کارچقدر پول میگیرید؟
مرد با ناراحتی پاسخ داد این به تو ارتباطی ندارد.چرا چنین سوالی می کنی؟
فقط می خواهم بدانم.
اگر باید بدانی بسیارخوب می گویم:۲۰ دلار!
پسرکوچک درحالی که سرش پائین بود آه کشید٬ بعد به مرد نگاه کرد و گفت:میشود به من ۱۰دلارقرض بدهید؟
مرد عصبانی شدو گفت :من هر روز سخت کار می کنم و پولی برای خریدن یک اسباب بازی مزخرف و برای چنین رفتارهای کودکانه وقت ندارم.
پسر کوچک آرام به اطاقش رفت و در را بست.
بقیه در ادامه مطلب...
پادشاهی پس از اینکه بیمار شد گفت: «نصف قلمرو پادشاهی ام را به کسی می دهم که بتواند مرا معالجه کند»
تمام آدم های دانا دور هم جمع شدند تا ببیند چطور می شود شاه را معالجه کرد، اما هیچ یک ندانست.
تنها یکی از مردان دانا گفت : که فکر می کند می تواند شاه را معالجه کند، اگر یک آدم خوشبخت را پیدا کنید، پیراهنش را بردارید و تن شاه کنید، شاه معالجه می شود.
شاه پیک هایش را برای پیدا کردن یک آدم خوشبخت فرستاد. آن ها در سرتاسر مملکت سفر کردند ولی نتوانستند آدم خوشبختی پیدا کنند. حتی یک نفر پیدا نشد که کاملا راضی باشد.
آن که ثروت داشت، بیمار بود.
آن که سالم بود در فقر دست و پا می زد، یا اگر سالم و ثروتمند بود زن و زندگی بدی داشت. یا اگر فرزندی داشت، فرزندانش بد بودند.
خلاصه هر آدمی چیزی داشت که از آن گله و شکایت کند. آخرهای یک شب، پسر شاه از کنار کلبه ای محقر و فقیرانه رد می شد
که شنید یک نفر دارد چیزهایی می گوید.
« شکر خدا که کارم را تمام کرده ام. سیر و پر غذا خورده ام و می توانم دراز بکشم و بخوابم! چه چیز دیگری می توانم بخواهم؟»
پسر شاه خوشحال شد و دستور داد که پیراهن مرد را بگیرند و پیش شاه بیاورند و به مرد هم هر چقدر بخواهد بدهند.
پیک ها برای بیرون آوردن پیراهن مرد توی کلبه رفتند، اما مرد خوشبخت آن قدر فقیر بود که پیراهن نداشت!!!.
((مردى داراى دو زن بود که هر دو نفر آنها باردار بودند. هر یک از آنها آرزو مى کرد، فرزندى که به دنیا مى آورد پسر باشد، تا بدین وسیله پیش شوهرش محبوبتر گردد. در آن زمان – به دلیل پایین بودن سطح فرهنگ و نقش مهمى که مردان در تقویت بنیه نظامى داشتند – داشتن فرزندان پسر، افتخار بوده و داشتن فرزندان دختر، موجب سرافکندگى محسوب مى شد. از قضا هر دو زن در یک شب تاریک و در یک اتاق ، زایمان مى کنند. یکى از آنها دختر، و دیگرى پسر به دنیا مى آورد. زنى که دختر زاییده بود، در یک زمان مناسب ، فرزندش را با نوزاد پسر هوویش عوض مى کند و وانمود مى کند که او پسر زاییده و هوویش دختر. این کار باعث اختلاف و درگیرى بین دو هوو شده و کسى نمى تواند در این مورد قضاوت کند. طبق معمول ، براى قضاوت در این مورد، به دریاى علم و حکمت ، امیرمؤ منان ، حضرت على (علیه السلام ) مراجعه مى شود. آن حضرت دستور مى دهد، هر دو مادر، مقدار معین و مساوى از شیر خود بدوشند. آنگاه آن دو شیر را در ترازوى دقیق وزن مى کنند. با کمال تعجب متوجه مى شوند، وزن حجمى یکى از شیرها بیشتر از دیگرى است . آنگاه آن حضرت حکم مى کند که فرزند پسر متعلق به همان زنى است که شیرش سنگین تر است .)) مى بینیم به دلیل اختلاف ساختمان جسمانى زن و مرد، خداوند متعال حتى در تغذیه نوزادان نیز اختلاف قایل شده است . شیرى که پسر از آن تغذیه مى کند، باید از املاح و فلزات بیشترى برخوردار باشد، تا استخوان بندى و اسکلت و همچنین عضلات محکم تر و نیرومندترى را براى مردانى که وظایف سنگین تر، خشن تر و خطرناکترى به عهده خواهند داشت ، فراهم سازد.
باور عموم بر این است که دخترها مردها و پسرهای پولدار را دوست دارند. بعضیها ادعا میکنند که این مسئله ژنتیکی است—یعنی بیولوژی دلیل این است که زنها به مادیات بیشتر از چیزهای دیگر اهمیت بدهند. برخی از مردم تصور میکنند که این مسئله به محیط بستگی دارد—یعنی به اشتباه به زنان در سن کم آموزش داده میشود که برای مادیات ارزش زیادی قائل باشند و اینکه فقط پول میتواند آنها را خوشبخت و راضی کند. نمیتوان انکار کرد که یکسری از دخترها مجذوب پول هستند.
زنانی هستند که به طرز غیرقابلباوری مادی هستند. مسئله جالب این است که این زنان آسیبهای شدیدی هم به دلیل این رویکرد خود میبینند. خیلی از آنها به این دلیل جذب پول میشوند که با مردهایی رابطه داشتهاند که با آنها رفتار درستی نداشتهاند و خرید کردن تنها راه شاد کردن آنها بوده است. اما تعداد این دخترها واقعاً خیلی زیاد نیست. پس چرا به نظر میرسد که همه دخترها فقط و فقط به پول فکر میکنند؟
بقیه در ادامه مطلب...
اگر من هنوز ازدواج نکرده ام ...
تقصیر ساعت کاری ام است که صبح خروسخوان می روم و صلاة ظهر می آیم و شانس دیده شدن را از دست می دهم!
تقصیر خواهرم است که از شوهرش طلاق گرفت و باعث شد نظر همه نسبت به ما عوض شود!
تقصیر بابا است که آن قدر پول ندارد که چشم ملت در بیاید!
تقصیر مامان است… مگر نمی گویند مادر را ببین دختر را بگیر؟!
تقصیر پسرعموست که نفهمید عقد دختر عمو و پسر عمو را در آسمان ها بسته اند!
تقصیر استادمان است که جلوی همه به من ابراز علاقه کرد و باعث شد دیگر کسی جرات نکند از من خواستگاری کند!
بقیه در ادامه مطلب...
دختري با مادرش در رختخواب
درددل مي کرد با چشمي پر آب
گفت:مادر حالم اصلا خوب نيست
زندگي از بهر من مطلوب نيست
گو چه خاکي را بريزم بر سرم؟
روي دستت باد کردم مادرم!
سن من از بيست وشش افزون شد
دل ميان سينه غرق خون شد
هيچ کس مجنون اين ليلا نشد
شوهري از بهر من پيدا نشد
بقیه در ادامه مطلب...